جدول جو
جدول جو

معنی جان شناس - جستجوی لغت در جدول جو

جان شناس
کسی که معرفت باحوال روح دارد، ولی مرد کامل مرشد قطب
تصویری از جان شناس
تصویر جان شناس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کان شناس
تصویر کان شناس
آنکه کان شناسی داند. عالم معدن شناسی معدن شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان شناس
تصویر نان شناس
آنکه نان و طعام را شناسد. یاناشناس و خدانشناس. عیال واولاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کان شناس
تصویر کان شناس
کسی که به اوضاع معادن و موادی که در آن ها است آشنا باشد، معدن شناس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دین شناس
تصویر دین شناس
فقیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از راه شناس
تصویر راه شناس
آنکه راه را نیکو شناسد راهدان بلد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساز شناس
تصویر ساز شناس
آنکه انواع سازها و آلات موسیقی را شناسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان پناه
تصویر جان پناه
محافظ جان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانورشناس
تصویر جانورشناس
حیوان شناس آنکه درباره جانوران تتبع و تحقیق دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانور شناس
تصویر جانور شناس
حیوان شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخن شناس
تصویر سخن شناس
سخن سنج و سخن دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرم شناس
تصویر جرم شناس
متخصص در علم جرم شناسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جانورشناس
تصویر جانورشناس
آنکه دربارۀ جانوران مطالعه و تحقیق می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کان شناسی
تصویر کان شناسی
معدن شناسی، علم به اکتشافات و استخراج معادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جان شکار
تصویر جان شکار
شکارکنندۀ جان، گیرندۀ جان، جان ستان، برای مثال نبود شگفت اگر ملک الموت خوانمش / ازبس که هست چون ملک الموت جان شکار (قاآنی - ۳۷۹)، عزرائیل. جان شکر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روان شناس
تصویر روان شناس
عالم به احوال و کیفیات روحی انسان، متخصص در روان شناسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاک شناس
تصویر خاک شناس
کسی که انواع خاکها و خاصیت هر کدام جهت کشت و زرع را می شناسد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخن شناس
تصویر سخن شناس
کسی که نیک وبد شعر یا نوشته ای را دریابد، سخن سنج، شناسندۀ سخن، سخن دان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کار شناس
تصویر کار شناس
دانای کار شناسنده امور خبره متخصص: (شریک امور - رحمه الله علیه - که از دهات عالم وزیر کان دنیا و کار شناسان جهان بود. ) (کتاب القصص) توضیح فرهنگستان این کلمه را بجای اهل خبره بر گزیده است، عاقل دانا، منجم اختر شناس
فرهنگ لغت هوشیار
علم بشناسایی معادن مختلف و آن یکی از شعب زمین شناسی است معدن شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاه شناس
تصویر گاه شناس
وقت شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان پناه
تصویر جان پناه
((پَ))
پناه جان، محافظ جان، موضعی از خاک که سرباز در پناه آن بتواند عملیات نظامی کند، پناهگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کان شناسی
تصویر کان شناسی
((ش))
علم به شناسایی معادن مختلف، معدن شناسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جان پناه
تصویر جان پناه
سنگر، پناهگاه، جایی که کسی در پناه آن قرار گیرد و جان خود را از چنگ دشمن حفظ کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جان کنان
تصویر جان کنان
در حال جان کندن، در حال احتضار، کنایه از کسی که در حال تحمل کردن سختی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جرم شناس
تصویر جرم شناس
Criminologist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جانورشناس
تصویر جانورشناس
Zoologist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روان شناس
تصویر روان شناس
Mentalist, Psychologist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زبان شناس
تصویر زبان شناس
Linguist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
менталист , психолог
دیکشنری فارسی به روسی